قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کس نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
---===========================---
قایقی از تور تهی
و دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا- پریانی که سر از آب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
---===========================---
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر ، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اصاطیر می آید در باد
---===========================---
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشم سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
---===========================---
پشت دریاها شهری است
قایقی باید ساخت
---===========================---
سهراب سپهری
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها
رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوترهایی است
که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر
شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله
به یک خواب لطیف
خاک; موسیقی احساس تو را می شنود.
و صدای پر مرغان اساطیر
می آید در باد
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید
به اندازه چشم سحر خیزان است
شاعران وارثان آب و خرد و روشنی اند
پشت دریاها شهری است
قایقی باید ساخت
و قایقی خواهم ساخت ...
خسته ام من
خسته از این زمانه
خسته از این زندگی
از این دنیای پر از دوز و کلک
پر از هوا و هوس
بریده ام
می خواهم بروم
دور بشوم از این زندگی
شاید در جای دیگر این همه دوز و کلک کم تر باشد.
خواهم رفت .
تا حالا شده بخوای با یه آسمونی باشی
یه عشق خالی از پوچ نه بریز و بپاشی
تا حالا شده بخوای با سر بری تو شیشیه
تا حالا شده بفهمی رفتش واسه همیشه
تا حالا شده بمونه داغی تو قلب خستت
هوا جزون نباشه واسه دل شکستت
پس نگو که می فهمی درد دلم رو این بار
نگو می فهمی رفتم حتی تا چوبه دار
حتی تا چوبه دار
عمرا اگه باورت شده
یه دنیا هم یاورت شه
اینو توی کلت فرو کن نمی زارم دلت خنک شه
عمرا تو توی یه کاری
بتونی منو جا بزاری
اینو توی کلت فرو کن عمرا منو قال بزاری
عمرا منو قال بزاری ی ی ی ی ی ی
واسه مردن هم زیاده
به قول تو عشق بیدار
نگو انتظار کشیدی
واسه ی لحظه دیدار
نگو که دوسم نداشتی باورم نشد همیشه
اینا که می گی دروغه
تو دل من جا نمی شه
تا حالا شده بخوای از عشق کسی بخندی
روت هم نشه که یک بار بخوای خالی ببندی
دردای من همیناس
گفتن نداره حرف راست
بگم می رم جهنم نگم حسابم با خداست
عمرا اگه باورت شه یه دنیا هم یاورت شه
اینو توی کلت فرو کن نمی زارم دلت خنک شه
عمرا تو توی یه کاری بتونی منو جا بزاری
اینو توی کلت فرو کن عمرا منو قال بزاری
عمرا اگه باورت شه یه دنیا هم یاورت شه
اینو توی کلت فرو کن نمی زارم دلت خنک شه
عمرا تو توی یه کاری بتونی منو جا بزاری
اینو توی کلت فرو کن عمرا منو قال بزاری